پرنياپرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

عشق منی دختر عمو!!

وقتی نی نی به دنیا اومد!

1391/10/17 18:48
نویسنده : دختر عمو
391 بازدید
اشتراک گذاری

 

يكي بود يكي نبود!

تو يه هواي خيلي خوب بهاري بهار

تو يه شهر آلوده و بزرگ

تو يكي از بيمارستاناي گنده مُنده ي شهر

صداي گريه ي يه ني ني فرشته ي گل بلند شد!


مامان ني ني(زن عمو جونم) خوابيده بود!نميتونس واسه ني ني لالايي بخونه تا خوابش ببره!:(

بخاطر همين يه خانوم پرستار مهربون اومد و ني ني رو برد خوابوند!خانوم پرستار مهربون
باباي ني ني(عموي گلم)تو راهروي بيمارستان منتظر فرشته كوچولوش بود!بابايي
چند دقيقه بعد هم يه پرستار در حالي كه پاي باباي ني ني درد گرفته بود از راه رفتن،اومدو ني ني رو به بابايي ش نشون داد!بابايي

يه عااااااالمه قدر همه ي ستاره هاي آسمون خوشحال شده بود!بابايي
ولي ني ني كوچولو كه هنوز خواب بود و نميتونس خنده ي باباشو ببينه!:(ني ني خوابالوني ني خوابالو

خلاصه فرداي اونروز،مامان و باباي ني ني با فرشته كوچولوشون اومدن خونه!!
كه ني ني چشماشو باز كرد و ديد:

وااااااااي چقدر مهمون اومده!مهمون

عمه،عمو،مامان بزرگا و بابابزرگا،دايي ها!همهههههه

و مخصوصا آبجي پريساي گل(كه عاششششقشم!)پريسا جووووووون

باباي ني ني اسم كوچولوشونو انتخاب كرده بود!بابايي
فرشته ي ناناز ما قرار بود اسمش پرنيا بشه!
پرنيا كوچولو!!!

پرنيا كوچولو بزرگ شد

نشست

دس دسي كرددس دسي

ناناي كردناناي

چهار دست و پا رفت

رو پاهاش ايستادشيرين كاري ني ني

دويد...دويد

اما....پس چرا ني ني هنوز نميگفت مامان؟؟؟چرا نميگه مامان؟؟؟؟؟

انگار خداي ني ني كوچولو ها يه كم عصاره ي تنبلي ريخته بود تو وجود پرنيا جوني ما!تنبل

 كه عروسكم تازه دو سالش شد كه گفت:

ماما،بابا،آب،نارنگي،دَدَ،عمه و يه عالمه كلمه هاي كوچولو و بامزه!!!

ني ني يه كوچولو كه بزرگتر شد،ياد گرفت

الكي گريه كنهگريه

الكي بخوابهالكه خوابيده

الكي قهر كنهالكي

دالي بازي كنهدالي

قايم شه و بگه تو پيداش كنيقايم شده

جيغ بكشه(اونم از نوع بنفشش)جيغ بنفش

با آبجي پريسا دنبال بازي كنهدنبال بازي

و....

يه دنيا كاراي قشنگ ديگه!
قرررررررررربون خنده هاي ماماني ت بشم!!خنده

عزيييييييييييييييييييزم!!!
يه عاااااااااااااااااااالمه بوووووووووووس از طرف دختر عمو!دخمل عمودخمل عمو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خانوم بلا
17 دی 91 19:02
آخي عزيييييييييييزم!!
بهار
19 بهمن 91 20:41
سلام مرسی از نظرت احساست سادگیِ قشنگی داره مخاطبت خاصه و مثه همه نیست این مثه یه زندگیِ کودکانست خیلی خوشم اومد